زندگی روی خط تعادل

روز هفتم

    نظر

یک هفته به پایان رسید. به همین سادگی به همین سرعت..........

خوب بود خیلی بیشتر از خودم راضیم. راضی بودن صفت خیلی خوبی است. آنقدر خوب که باید برای راضی شدن خیلی تلاش کرد. آدم ناراضی فقط ناراضی نمی مونه کم کم عصبی می شه. حسود می شه، طمع کار میشه بخیل و تنگ نظر میشه............ و یک روز می بینه دیگه هیچ چیزی خوشحالش نمی کنه. مثل مسخ شدن کم کم پیش میاد. خیلی آرام آرام. بعد یک روز می رسه که دیگه حتی خودش هم از خودش می ترسه....

این روزها را خیلی سخت به دست آوردم اما می دونم که هر لحظه باید مراقب باشم چون به آنی غفلت دوباره برمیگردم به عقب.

 

من پیامهای خصوصی را می خوانم. اما به شرط امانت عمومی نمی کنم.

وقتی می بینم کسی برای من از عصبانیتش با فرزندش نوشته و از اون ابراز ناراحتی کرده خیلی خوشحال می شم چرا خوشحال؟؟ چون این اولین قدمه. اولین قدم یعنی آگاهی از اینکه با فرزندت خوب رفتار نمی کنی. یعنی به این درک رسیدی که رفتارت اشکال داره. یعنی متوجهی و می دونی داری اشتباه می کنی. این خیلی مهمه. اما همه سعیتون رو بکنید وقتی به این آگاهی رسیدید حتما راه حل پیدا کنید. حتما دنبال برطرف کردنش باشید. طولش ندید. هر کاری دارید رها کنید و فقط دنبال برطرف کردن این اشکالتون بشید. این را بذارید توی اولویت اولتون. پشت گوش نندازید و جدی بگیریدش. چون در غیر اینصورت خیلی اذیت می شید. ممکنه به عذاب وجدان دچار بشید و خودتون رو سرزنش کنید و برای رها شدن از این حس دائم به فرزندتون امتیازات بیجا بدید. بخواهید به روشهای نادرست جبرانش بکنید. یا ممکنه احساسات ناخوشایند سراغتون بیاد مثل اینکه مادر خوبی نیستید، یا حتی خودتون را لایق مادری ندونید. این حس هم اگر طولانی بشه ضررش هم به خودتون می رسه و هم به فرزندتون......

توی این وبلاگ راهکارهای زیادی نوشتم. کارهایی که خودم رو با سختی زیاد مقید به انجامشون کردم. خیلی روزها شکست خوردم. خیلی روزها راه حل پیدا کردم و نتونستم انجامش بدم. عصبانیت از من قوی تر بود از من سر سخت تر بود. خیلی تلاش کردم. روزها می گذشت و من هنوز یک مادر عصبانی ناراضی بودم. دخترم بزرگ میشد و من هنوز کوچک و ناتوان و ضعیف بودم. اما بالاخره شد . الان حالم خیلی بهتره شخصیت دخترم داره کم کم شکل می گیره و من دیگه اون مادر طلبکار که بیشتر شبیه نامادری بود نیستم.

خواهش می کنم مطالب این وبلاگ را بخونید برید پیش مشاور کتاب بخونید تلاش کنید حتما راه حل پیدا می شه. من هم اگر بتونم کمکی کنم حتما دریغ نخواهم کرد برای من پیغام بذارید و اگر نیاز دارید با یک ناشناس صحبت کنید حتما برام بنویسید مطمئن باشید می خونم و همه تلاشم را می کنم که کمکتون کنم.